دانلود رمان تومور عشق از فاطمه اسماعیلی

codnightsadmin دانلود رمان, دانلود رمان ایرانی, دانلود رمان عاشقانه ,

دانلود رمان تومور عشق از فاطمه اسماعیلی رایگان pdf بدون سانسور

دانلود رمان تومور عشق از فاطمه اسماعیلی با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

عاتکه فاخته دختری که قلب بی‌نوایش از فرط تلخی‌های سرنوشت، از نطفه‌ی مادر دست و پا گیر می‌شود و نه کتک‌های پدر پای منقلش او را سِقط می‌کند و نه بی‌وفایی‌های دنیا سَقَطَش… و چه دردی دارد، درد عشقی که به کلکسیون نارسایی‌های قلبش می‌افزاید عشقی که به سرانجام می‌رسد اما نمی‌رسد…

خلاصه رمان تومور عشق

زمستان چند روز ی است که با سرمایش اعلام حضور می کند. زیپ کاپشن پشمی مشکی ام را تا خرخره بالا میکشم کلاه دست بافت عزیز را تا چشم هایم پایین میکشم و با دست های بی حسم، صورت یخ زده ام را میپوشانم. سرما دل درد قرارداد بسته ام را بیشتر می کند و با هر قدم، چهره ام از درد مچاله می شود. در زده، نزده، خود را در داخل کلاس پرت می کنم و بعد از گفتن “Hello” صندلی ام را کنار شوفاژ گذاشته و مینشینم. سکوت چند ثانیه ایش را می شکند و به ادامه ی تدریس مشغول می شود. دلم برای دیدن جواهر گرانبهاء پشت ویترینش لک زده است اما مانند تمام این چند روز کفش

هایش را برانداز می کنم به جرأت می توانم بگویم نه تنها سلیقه اش در خرید کفش بلکه سایز پاهایش را هم کشف کرده ام. یخ هایم که آب می شود، شروع به بررسی کتاب های تلمبار شده بر روی میز و انجام بقیه ی وظایفم میکنم و تا آخر کلاس خودم را مشغول می کنم. با رفتن بچه ها شروع به ردیف کردن صندلی ها کرده و سعی می کنم مثل همیشه حضورهای بابهانه اش را نادیده بگیرم. دل درد امانم را بریده است اما غرورم توانم را بالا میبرد، هر چند که کلاس به هم ریخته تر از همیشه به نظر می رسد. با قفل شدن مهره ی کمرم، چشمانم را می بندم و آرام بر روی صندلی مینشینم.

– عاتکه خانم خوبین؟! پلک هایم را به آرامی باز کرده و نفس حبس شده ام را آزاد می کنم. -خوبم. دستش را بر روی دسته ی صندلی می گذارد خم می شود و با نگرانی نگاهم می کند. -رنگت مثل گچ سفید شده، مطمئنی خوبی؟ با سکوتم “پوف” کلافه ای می کشد و شروع به ردیف کردن بقیه صندلی ها می کند و من در دل، خودم را نفرین می کنم که چرا زبان قفل شده ام را باز نکرده ام تا بیشتر در آن فاصله، در عطر گرم و نگاه داغش غوطه بخورم. -دیگه نمی خواد صندلی ها رو ردیف کنی! با لجبازی بلند می شوم و به کارم ادامه می دهم. دست از کار می کشد و با اخم نگاهم می کند…

دانلود رمان تومور عشق از فاطمه اسماعیلی رایگان pdf بدون سانسور

شاید دوست داشته باشید:

دانلود رمان آریانا از فهیمه رحیمی

دانلود رمان آریانا از فهیمه رحیمی pdf رایگان بدون سانسور دانلود رمان آریانا از فهیمه رحیمی با فرمت‌های pdf، اندروید، […]

دانلود رمان شکارگر (جلد اول مجموعه منظومه تاریک) از پرتو فرهمند

دانلود رمان شکارگر (جلد اول مجموعه منظومه تاریک) از پرتو فرهمند pdf رایگان بدون سانسور دانلود رمان شکارگر (جلد اول […]

دانلود رمان پانتومیم از مرجان فریدی

دانلود رمان پانتومیم از مرجان فریدی pdf بدون سانسور دانلود رمان پانتومیم از مرجان فریدی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، […]