دانلود رمان صبر کن دارم عاشقت میشم از شیما آبیان بدون دستکاری و سانسور
دانلود رمان صبر کن دارم عاشقت میشم از شیما آبیان با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
موضوع رمان :
داستان این رمان جذاب از اونجایی آغاز میشه که سودا به دستور سورن به خونه ی اهورا می ره تا یک سری مدارک رو بدزده تا پول زیادی گیرش بیاد، اما اهورا اونو موقع دزدی می گیره و از اینجا داستامون شروع می شه…
خلاصه رمان صبر کن دارم عاشقت میشم
اهورا موهای فِرش رو تو دستم گرفتم و دور دستم پیچوندم و بعد اونو به دنبال خودم کشیدم! آخ پسره ی وحشی موهام رو ول کن! چرا همچین می کنی؟! سر جام ایستادم و تو روش نگاه کردم و سرش رو به بوسیله ی موهاش که تو دستم بود تکون دادم و گفتم: انتظار داری برای یک دزد مهمون نوازی کنم و نوشابه براش باز کنم؟! بعد دوباره شروع کردم و اونو به دنبال خودم کشیدم. _آخ آخ وحشی!! موهاش رو محکم کشیدم و گفتم: وحشی کیه هان؟! جرات داری دوباره بگو! با ترس بهم نگاه کرد. اونو از خونه بیرون بردم و تو حیاط رفتیم! با هم به سمت در زیر زمین رفتیم که استخر و سونا اونجا بود.
از استخر و سونا گذشتیم و اونو به یک اتاق که ته سالن بود، بردم و روی صندلی اى که اونجا بود. نشوندم و دست هاشو با طناب محکم بستم و بعد بستن دست هاش لگدی به پاش زدم و گفتم: بگو کدوم بی همه چیزی تورو فرستاده اینجا؟! دردش اومد! از چین کنار چشم هاش مى شد تشخیص داد اما با گستاخی تمام بهم نگاه کرد و هیچی نگفت. به سمتش حمله کردم و گردنش رو تو دست هام گرفتم و فشار دادم تا خواهش چشم هاش رو ببینم. انقدر فشار دادم که به خواهش کردن افتاد و من کمی از فشارم رو کم کردم. بهش گفتم: دختره ی خیره سر!… این گستاخی ات برات بد تموم می شه…!
مثل آدم حرف بزن تا زیاد صدمه نبینی! به سرفه افتاده بود! دستم رو از گلوش برداشتم و نگاهش کردم. می شنوم! من چیزی ندارم که تو بشنوی! اخمی کردم و با حوصله گفتم: دختر کوچولو، خوب گوش بگیر ببین چى میگم؟! من همیشه حوصله ندارم! بهت تا فردا شب مهلت می دم و فردا به سراغت میآم. اون موقع باید مو به مو بهم بگی چرا و به چه علت تو اینجایى. تا اون موقع هم اینجا زندانی هستی. و بعد بیرون رفتم و در اتاق رو قفل کردم!! تو نمی تونی من رو زندانی کنی مگه شهر هرته؟! نگاهش کردم و پوزخندى زدم و گفتم: نمیدونم از طرف کى اومدى ولى حتما میدونى من چقدر خرم برو داره پس مطمئن باش…