دانلود رمان در حوالی تو از زینب رضایی

codnightsadmin دانلود رمان, دانلود رمان اجتماعی, دانلود رمان ایرانی, دانلود رمان عاشقانه, دانلود رمان همخونه ای ,

دانلود رمان در حوالی تو از زینب رضایی بدون دستکاری و سانسور

دانلود رمان در حوالی تو از زینب رضایی با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

الهه دختری از خانواده متوسط و مذهبی دل به پسری مرفه می دهد و حاصل آن ازدواج ناموفق و شکست عشقی الهه با مهران و طلاق می شود… بعد از پنج سال الهه دور از چشم مادر و برادرش برای درمان و جراحی قلب مادرش رحم خود را به شهریار و هانیه برای فرزندآوری اجاره می دهد. بعد از عمل جراحی، مادر و برادر الهه متوجه این قضیه می شوند و الهه را مجبور به سقط جنین می کنند… اما الهه از خانه فرار می کند و در راه توسط پسری عیاش دزدیده می شود و به روستایی در چالوس برده می شود… الهه برای نجات خود پنهانی با شهریار تماس می گیرد و….

خلاصه رمان در حوالی تو

اطرافم را نگاه می کنم. پیاده روی خلوت و خیابانی که از هیاهویی شب عید خسته شده بود. و کم کم به خلوتی خود رسیده بود. مکث می کنم و برای فرار از تنهایی شب در عقب را باز می کنم و خودم را روی صندلی ماشین جای می دهم و می گویم: -ممنون، زحمتون نشه! از آینه ماشین نگاهم می کند. در دل تاریکی شب و چراغ های خیابان چهره اش نیمه واضح بود. چشمان درشت و قهوه ای رنگ اش با لب های برجسته و ته ریشی که داشت برایم مجسم می شود. با صدای همیشه گی اش می گوید: -نه بابا زحمتی نیست.

من که دارم میرم خونه شما رو هم میرسونم. خوش ندارم یه دختر این وقت شب تنها تو خیابون منتظر ماشین باشه. تشکری می کنم و پایش را روی پدال می گذارد و حرکت می کند. آهنگ ملایمی از سیستم پخش می شد. نگاهم را به پیاده رو و مغازه ها می اندازم. اکثر مغازه و پاساژ ها تعطیل شده بودند. خیابان و پیاده رو ها خلوت بود. -کجا برسونمت خانم رضایی؟ دوباره نگاهم متمایل می شود به آینه ای که چهره اش نمایان بود. چشمانش به چشمان من معطوف بود. مقنعه ام را جلوتر می کشم و مرتب می کنم

و لب می گشایم: -ناصر خسرو. دستش را از روی فرمان بر می دارد و بعد از تعویض دنده می گوید: -خونواده که مشکلی ندارن این وقت شب میری خونه؟ آهی می کشم و ظاهر آرامم را حفظ می کنم و می گویم: -مادرم الان منتظره! مطمنئم الان چشم به راهه. با اینکه مخالف شغلمه ولی مجبورم برم سر کار. پوفی می کشد و می گوید: -چرا مجبوری؟ نیاز مالی داری؟! بهم بر می خورد از این لحن اش. آرام جواب می دهم: -بله. نگاهم را به آینه وسط ماشین می اندازم. چهره اش خاص و دلربا بود. مردمک چشمانش برق خاصی داشت…

دانلود رمان در حوالی تو از زینب رضایی بدون دستکاری و سانسور

شاید دوست داشته باشید:

دانلود رمان خورشید خونین شده از محدثه کمالی

دانلود رمان خورشید خونین شده از محدثه کمالی رایگان pdf بدون سانسور دانلود رمان خورشید خونین شده از محدثه کمالی […]

دانلود رمان آریانا از فهیمه رحیمی

دانلود رمان آریانا از فهیمه رحیمی pdf رایگان بدون سانسور دانلود رمان آریانا از فهیمه رحیمی با فرمت‌های pdf، اندروید، […]

دانلود رمان شکارگر (جلد اول مجموعه منظومه تاریک) از پرتو فرهمند

دانلود رمان شکارگر (جلد اول مجموعه منظومه تاریک) از پرتو فرهمند pdf رایگان بدون سانسور دانلود رمان شکارگر (جلد اول […]