دانلود رمان دلبستگی (جلد دوم مجموعه برادران استیل) از هلن هارت pdf بدون سانسور
دانلود رمان دلبستگی (جلد دوم مجموعه برادران استیل) از هلن هارت با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
موضوع رمان :
بعد که نامزد سابق جید اون رو توی محراب ترک میکنه جید برای آرامش بیشترش به کلرادو مزرعه دوستش نقل مکان میکنه و با برادر بزرگتر مارجوری که خیلی کم حرف و مرموزه آشنا میشه تالون استیل از همون اول اشتیاقی زیاد و رابطه ای آتشین با جید داشت ولی نمی دونست که این اشتیاق تبدیل به دلبستگی شده تالون عاشق جید شده و نمیدونه که چطور بهش بگه، اون میخواد به خاطر جید تلاش کنه تا با گذشته ی خیلی وحشتناکش روبرو شه…
خلاصه رمان دلبستگی
صبح روز بعد به محض اینکه وارد دفتر شدم لری منو به دفتر خودش فرا خواند اون مثل همیشه پشت میزش نشسته بود. یک قسمت از موهاش بلوند ولی بقیه جاهاش تاس و کچل بود و مثل همیشه هم کت آبی رنگی پوشیده بود که از روی شونه هاش خیلی تنگ به نظر می رسید من از اون فاصله گرفتم. اون پرسید: امروز حالت خوبه جید؟ چشمات یه خورده ای قرمز هستند. گلوم رو صاف کردم از اونجایی که تا نیمه شب لعنتی رو گریه کردم الان چشمام مثل جهنم به نظر می رسید. “حالم خوبه امروز صبح به حمله آلرژی داشتم ولی آنتی هیستامین استفاده کردم. پس به زودی حالم بهتر میشه”
“آنتی هیستامین؟” “نگران نباش داروهه از نوع غیر خواب آلودگی هست.” خدای من یک مورد پرونده و وظیفه جدید برات دارم که ازت میخوام روی اون کار کنی. و یه تحقیق جامع هم در مورد عوارض سنگین احتیاج دارم. وظیفه جدید؟ به نظر خودم که خیلی خوبه. به نظرم هر چی که ذهنم رو از مشکلاتی که داره منو از پا میندازه دور کنه، واسم خوبه. “خوشحال میشم که کمک کنم. به چی نیاز داری؟” “من بهت نیاز دارم که هر اطلاعاتی رو که میتونی از خانواده استیل واسم پیدا و کشف کنی” سریع روی صندلیم تکون شدیدی خوردم و نزدیک بود بیفتم ولی با زور خودم رو گرفتم. هه باید ازش خیلی
ممنون باشم که مثلا ذهنم رو از مشکلاتم دور کرد. “خانواده استیل؟ منظورت مارجوری و برادراش هست؟ ” لری سرشو تکون داد و جرعه ای از قهوه اش رو نوشید “آره” “ممکنه بپرسم که این پرونده برای چیه؟” “ممکنه که بپرسی ولی من نمیتونم جوابی بهت بدم. این پرونده سری و محرمانه هست.” محرمانه، در واقع، من به خوبی می دونستم که اخلاق لری انعطاف پذیر و قابل تزلزل هست. اون بنا به دلایلی اطلاعاتی در مورد استیل ها می خواست و شرط میبندم که این هیچ ارتباطی با هیچ پرونده فعلی نداره. اون از زمانی که من برای اولین بار کار خودم رو توی دفتر وکالت شروع کردم بهم خاطر نشون کرد که…