دانلود رمان فصل توت ۱ از منیر کاظمی رایگان pdf بدون سانسور
دانلود رمان فصل توت ۱ از منیر کاظمی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
موضوع رمان :
فیروزه، دختریه که تو یه خانواده پولدار ولی داغونی تو اصفهان زندگی میکنه، مادرش مشکل روانی داره باباش یه آدم بی مسئولیته، خاهرو برادر بزرگشم آدمای موجه ی نیستن یه خاهر کوچیکم داره که تو حاشیس. پسر عموش خیلی اذیتس میکنه، به اسم دوست داشتن، تو داستان معلوم میشه که تو نوجوونی پسر عموش بهش دست درازی کرده، این بخش درمورد خانواده و پسر عموشه، فیروزه دانشگاه قبول میشه رشته مکانیک، اونجا با پسری به اسم میعاد که بچه تهرانه و پسر پولداریم هست اشنا میشه، میعاد فیروزه رو دوس داره…
خلاصه رمان فصل توت
فیروزه از پله ها بالا رفت حتی نمی خواست یک کلمه از حرف های بابا و پسر برادر محبوبش را بشنود. در اتاق را به آرامی باز کرد. در ساعت ۷ شب مامان خواب بود. بالای سرش ایستاد صورتش ورم داشت و تنفسش ناآرام بود. زنی که در ۴۵ سالگی شکسته و ترک خورده با اضافه و زنی مثال زدنی حداقل ده پانزده سال پیرتر به نظر می آمد. زنی که آنجا زیر آن پتو خوابیده و انگشت های پاهایش از زیر پتو بیرون زده و با پلاس های عصبی تکان می خوردند مادر او بود. همسر بهرام اعتمادی از بزرگان ساختمان سازی و
پروژه های عظیم سد سازی. دختر جوان ۲۵ سال پیش از خانواده ای متمول که دخترشان را با یک شکم قلمبه به خانه همسر فرستاده بودند. فروغ تک فرزند خانواده ی دادیار در خانه ی پسری که فقط سه سال از او بزرگتر بود و در بیست و سه سالگی تنها هدفی که نداشت ازدواج وتشکیل خانواده بود . دختر افسار گسیخته ای که همه ی آرزوهای پدرش را در خاک کرده و روی قبر آنها ایستاده و پایش را در یک کفش کرده بود که من این پسر را میخواهم. بهرام اما او را در همان حدی می خواست که می توانست
خیلی دخترهای دیگر را بخواهد. فروغ هیچ نکته ی متفاوتی نبود حتی پشتوانه ی مالی پدرش چیز جدیدی نبود. بهرام در ناز و نعمت بزرگ شده بودآنقدر هم خوش چهره بود که از این دست دخترها برایش جان بدهند. اما فروغ با یک جور تحمیل وارد زندگی اش شد. تحمیلی که چند ماه دیگر پا بدنیا می گذاشت. و بار این تحمیل تا بدنیا آمدن آخرین فرزندشان هم همچنان ادامه داشت. بهرام به سبک زندگی خودش ادامه می داد و همسرش… هر روز خردتر شکسته تر و عصبی تر. داستان زن های متفاوتی که هر بار طوری رو میشد و…