دانلود رمان سایه های سربی از بهارک مقدم رایگان pdf بدون سانسور
دانلود رمان سایه های سربی از بهارک مقدم با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
موضوع رمان :
گروگانگیری در عمارت شایگان… تمنا، دختری که عاشق زندانبانش میشه بدون اینکه بدونه این مرد سرگرد نفوذیه. اربابی که با پیشنهاد وحشتناکش زندگی دکتر رو به آتش میکشه… مرد کر و لال مرموزی که راز بزرگ این داستانه…
خلاصه رمان سایه های سربی
“سامیار” عطا حسابی از این میهمان ناخوانده عصبانی بود. آدم هایش را فرستاده بود تحقیق کنند و چه بد که حرف های مهرزاد همگی راست بود. باید منتظر می ماند که مادرش از تهران برگردد، پشت تلفن این خبر را نمیشد داد. مهرزاد حالات عصبانی و درمانده ی عطا را دوست داشت. اینکه می دید زجر می کشد برای چند قرون پول باد آورده و خدایا مگر زجر پول ازدست رفته باداغ عزیزِدل یکسانست؟ ارث و میراث منصورخان پشیزی نمی ارزد در مقابل داغ ساغرکش. چشمانش را محکم بست تا آن رگه های قرمز نفرت در سفیدی چشمانش بیرون نزند و چه
سنگینی می کرد این لنز های آبی چندین میلیون تومانی اش که تمام خانه را رصد می کرد و عطا را چه ساده لوح می دید. قول می دهد این همه اسم و رسم از صدقه سری های آن مادر عفریته اش است که در نامه آمده بود. کتایون زنی مقتدر و باهوش و چقدر در دل دعا می کرد که هیچ گاه پای کتایون به این عمارت منحوس نرسد که ممکن است پی ببرد به راز و رمزهای مهرزاد قلابی. جیغ دخترکی آمد و تازه یادش آمد از وقتی که آمده دختر دکتر را ندیده و این جیغ شاید مال او باشد. عطا عصبی رو به یکی از نوچه هایش گفت: خفه کن صدای
اون سلیطه رو. -جالب شد برام نکنه اون دخترایی که واسه شیخا می دزدی هم همین جا نگه میداری؟ اگه آره بیارشون یکی انتخاب کنم تا وقتی که اینجام حوصله ام سر نره و وقتمو با یه عروسک زیبا رو پر کنم، نظرت چیه؟ رنگ به وضوح از چهره عطا پرید و تا خواست حرفی بزند مهرزاد پیش دستی کرد. -نگو که شغل شریفت این نیس که بهم توهین می شه. تو گندی هم مونده که نزده باشی؟ ولی خوشم میاد اونقدر تمیز کار میکنی که هنوز آزادی و داری ول میچرخی. ولی نترس، منم مثل خودتم، یادت نرفته که خون منصور خان تو رگام جاریه و…